داستان دوستان
اولین روزه امام حسین (علیه السلام)
اوّلین بار است که آقا ابیعبدالله روزه گرفته بودحضرت فاطمه (س)
فرستاد دنبال آقا رسول الله (ص) بابا جان یا رسول الله اوّلین بار
است حسین روزه گرفته، افطار قدم رنجه کنید، خدمت شما باشیم.
همه کنار سفره افطار حسین جمعند، وقت افطار که شد، آب
مقابل حسین گذاشتند، وقتی خواست افطار کند یک نگاه به صورت
جدّش رسول الله (ص) کرد، یا جدّا، به من چه میدهی افطار کنم؟
یک نگاه به صورت قشنگ حسین کرد فرمود: نصف عبادتهای من
برای آنهایی که تو را دوست دارند.
امیرالمؤمنین فرمود: حسین جان افطار کن، بابا جان به من چه
میدهی افطار کنم؟
امیرالمؤمنین فرمود: نصف عبادتهای من برای آنهایی که تو را
دوست دارند. ( فردای قیامت یک وقت به پرونده اعمالت نگاه
میکنی عبادتهای علی را میبینی).
فاطمه (س)فرمود:پسرم افطارکن،مادربه من چه میدهی افطارکنم؟
فرمود: نصف عبادتهای من برای آنهایی که برای تو گریه میکنند
( ثواب یکی از آن نمازهای شب نشسته حضرت زهرا ( سلام الله
علیها) برای همه ما بس است. ثواب یکی از آن تازیانههایی که
در راه ولایت خورد برای مغفرت ما در روز قیامت بس است).
امام حسن ( علیه السّلام) فرمود: داداش افطار کن، برادر شما
به من چه میدهی؟
فرمود: فردای قیامت خودم بر در بهشت میایستم یک یک محبّانت
را وارد بهشت میکنم وقتی همه آنها وارد بهشت شدند بعد
خودم وارد میشوم.1
×××××××
پاورقی:1 سی دی هدایت درحکایت